رات میمردم من که همیشه قسم

ساخت وبلاگ

چرا باورت نشد من که برات میمردم من که همیشه قسم جونه تو رو می خوردم
چرا باورت نشد که عمرو زندگیمی توی خلوت شبهام توی همنشینی
چرا باورت نشد بی تو دارم میمیرم گل باغ عشق تو از تو نگات می چینم
چرا باورت نشد که بی تو خیلی تنهام به هر جا که میرفتم تو بودی گل تنهام
چرا باورت نشد که تو عشق اخریمی میون ادمکها تویی که بهترین

چرا باورت نشد تو بودی عمرو جونم هنوزم به خاطرت شبها تا صبح می خونم
چرا باورت نشد می خوام که با تو باشم حتی نشد یه لحظه هم از یاد تو جدا شم
چرا باورت نشداون نگاه آخرم که از همه بیشتر می گفت واسه ی چشمات در به درم
چرا باورت نشد که عاشقت شدم گله کم نمی کنم آخه نیست دست خودم
چرا باورت نشد التماس چشمهام که چقدر دوست دارم بیا ببین که چه تنهام
..

هر کس قلم به دست بگیرد...
ما را در سایت هر کس قلم به دست بگیرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : issah66 بازدید : 96 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 8:46