حالم بد است

ساخت وبلاگ
حالم بد است، آمده ام بدترش كنم
امروز را به ياد تو زجرآورش كنم

بعد از تو چشم هام به دردم نمى خورد
جز اينكه گاه در غم دورى ترش كنم

فرزند بى تو بودن من هفت ساله شد
اما نمى شود به خدا باورش كنم

بابا برات دسته گل آورده ام، ببين
زانو زدم به رسم ادب پرپرش كنم

پژمرده خاطر آمده ام دستبوس تو
دستت كجاست سايه ى بالا سرش كنم؟

اينبار من نشستم و يادت مرا سرود
تا بيت بيتِ شعر تو را از بَرَش كنم

يادش بخير ... مدرسه، بابا و آب و نان
آغوش بامحبت باباى مهربان

آيينه وار صادق و درياچه اى صبور
دنياى استقامت و كوهى پر از غرور

گاهى پسر براى پدر بچّه مى شود
تكليف مشق امشب من پس چه مى شود؟

لعنت به ذات فاصله! نفرين به سرنوشت
دنياى من جهنم و تقدير تو بهشت !!

باران؛ نيا كه وسعت يك آسمان كم است
وقتى درون سينه ى مردى پر از غم است

عشقم كشيده ختم به نامِ #پدر كنم
بايد براى خاتمه خون در جگر كنم

هر کس قلم به دست بگیرد...
ما را در سایت هر کس قلم به دست بگیرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : issah66 بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 11 مرداد 1397 ساعت: 15:21