ای نوبهارِ گم شده

ساخت وبلاگ
سلام ای نوبهارِ گم شده در سطرِ دوران ها
سلام ای شسته تن را در زلالِ شعر باران هاصفا آورده ای بنشین و یک دم خستگی در کن
در آغوشم بگیر امشب به رسمِ تازه مهمان هادلم خون است بانو ! از کجایِ قصه باید گفت ؟!
پریشانم از استیصالِ بی پایانِ انسان هااز آن روزی که رفتی برگهای رازقی خشکید
تمام باغ لِه شد زیر پاهای زمستان هاپرستوها که کوچیدند ، آب برکه هم خشکید
عوض شد لحن باد و پاره شد قلب بیابان هابیا یک بارِ دیگر عشق را یادآوری کن تا ....
بپیچد عطر خوشبختی در ابعاد خیابان هابه تن کن دامن گلدار خود را ، جلوه کن خانوم !
به منظورِ تماشای تو صف بستند ایوان هادر اینجا زندگی بر روی سر مانند آوار است
مرا بیرون بکش از لابلای سنگ و سیمان ها#پروین_نوروزی
هر کس قلم به دست بگیرد...
ما را در سایت هر کس قلم به دست بگیرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : issah66 بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 11:42